استاد ایرج صغیری، پدر تئاتر بوشهر، هنرمندی که صدای آیینها و روایتگر رنجها و زیباییهای مردمان این خاک بود، از میان ما رفت.
امروز، صحنههای تئاتر بوشهر بیصدا شدند. واژهها در سوگ مردی نشستند که سالها با جان و جانان، به نمایشهای جنوب روح بخشید.
گروه هنری کلاغها، با قلبی آکنده از اندوه، در برابر عظمت این فقدان سر تعظیم فرود میآورد. ما نه تنها یک استاد، بلکه چراغی را از دست دادیم که مسیر هنر آیینی را روشن کرده بود؛ چراغی که با «قلندرخونه» و صدها اثر دیگر، فرهنگ جنوب را به جهان معرفی کرد و با هر اجرا، جان تازهای به صحنهها بخشید.
استاد صغیری برای ما فقط یک نام نبود؛ او نماد پایداری، عشق به هنر، و صداقت در روایت بود. نگاه پدرانهاش به تئاتر، فروتنیاش در برابر مردم، و شوق بیپایانش برای زنده نگهداشتن آیینها، تا همیشه در جان ما خواهد ماند.
شاهین بهرام نژاد در سوگ اسطوره تئاتر بوشهر چنین نوشت:
ایرج صغیری را میتوان «پدر تئاتر آیینی ایران» خواند؛ پدری که فرزندانش، نسلهایی از دهههای مختلف را مرشد و راهنماست. شاگردانی که از مکتب او برخاستند، امروز چراغ راه تئاتر ملیاند. ثبت «قلندرخونه» در فهرست میراث ناملموس ایران در اردیبهشت ۱۴۰۴، تنها تأییدی دوباره بر این حقیقت است که آثار او نه متعلق به یک شهر یا یک نسل، که میراثی ملی و تاریخیاند. ای استادِ نستوه، صحنه تا همیشه به صدایت محتاج است. بوشهر به قلم و قدمت همواره میبالد. چرا که اگر «قلندرخونه» خانهی قلندرهاست، تو خود قلندرِ خانهی دلهای ما هستی.
در غیاب او، صحنهها شاید خاموش باشند، اما صدای او در جان نمایش ایران طنین خواهد داشت. ما، کلاغها، با تمام وجود، ادامهدهنده راهی خواهیم بود که او آغاز کرد؛ راهی پر از حقیقت، درد، زیبایی و انسان.
یاد قلندرِ صحنهها، تا ابد جاری است.