«مردههای بیکفنودفن» نام نمایشنامهای با موضوع جنگ و تاثیرات آن از ژان پل سارتر نویسنده و فیلسوف معاصر فرانسوی است. این نمایشنامه درباره گروهی از پارتیزانهای فرانسوی جنگ جهانی دوم است که در یک عملیات به سرکردگی مرد جوانی به نام ژان، به دست پلیس میافتند و مورد شکنجههایی سخت و کشنده قرار میگیرند تا محل اختفای ژان را لو دهند. این شخصیتها شامل یک مرد یونانی (کانوریس)، یک جوان دانشجوی پزشکی (هانری)، یک مرد معمولی (سوربیه)، یک زن جوانِ عاشق (لوسی) و برادر نوجوان او (فرانسوا) هستند. این اثر برای نخستینبار در هشتم نوامبر ۱۹۴۶ در تئاتر آنتوان (بهمدیریت سیمون بریو) نمایش داده شد. مضمون اصلی «مردههای بیکفن و دفن» نکوهش جنگ است. درواقع باوجود همه تأکیدی که شخصیتها بر گذشته، روابط و جایگاهشان دارند رشته اصلی از دست نمایشنامهنویس خارج نمیشود و تأثیر جنگ بر تکتک شخصیتها با پیشرفت داستان عمیقتر و پررنگتر میشود. سارتر که خود در دوران جنگ جهانی میزیسته است در این اثر به باورپذیرترین شکل ممکن، فشار ناشی از وقوع جنگ و شرایط تأسفبار مبارزه را به تصویر میکشد: «کلوشه: قسم میخورم که یهودی هستی. (به میلیسینها اشارهای میکند، و آنها سوربیه را میزنند) یهودی نیستی؟ سوربیه: چرا، یهودیام. کلوشه: خب. در این صورت گوش کن! ابتدا، ناخنها. این به تو مجال میدهد که فکر کنی! عجلهای در کار نیست، شب را در پیش داریم! حرف میزنی؟ سوربیه: چه کثافتی! کلوشه: چه میگویی؟ سوربیه: میگویم: چه کثافتی. تو و من، آشغالیم. کلوشه: گیرهها را بردارید و شروع کنید.»
دانلود کتاب