معرفی کتاب کوریولانوس: کتاب تراژدی کوریولانوس، همانطور که از نامش نیز برمیاید، تراژدی یکی از سرداران رومی است که به دلیل اینکه از طرفداری توانگران از تقسیم گندم میان فقیران روم ممانعت کرد، توسط مردم محکوم و تبعید شد. این اثر یکی از کارهای کمتر شناخته شده ویلیام شکسپیر است که مهران صفوی ترجمه کرده و بنگاه ترجمه و نشر پارسه در اختیار خوانندگان قرار داده است. دربارهی کتاب تراژدی کوریولانوس: تراژدی کوریولانوس از اثار کمتر شناخته شدهی ویلیام شکسپیر، تراژدینویس مشهور انگلیسی است که ماجرای یک سردار رومی به نام کوریولانوس را روایت میکند. او در سال ۴۹۴ ق.م. شهر کوریولی از بلاد لاسیوم را فتح کرد و بدینواسطه شهرتی یافت و به طرفداری توانگران از تقسیم گندم میان فقیران روم ممانعت کرد و بدینسبب ملت او را به تبعید محکوم ساخت. او از ولسیها کمک گرفت تا سراسر لاسیوم را غارت کند و مردم را بترساند. بعدتر وقتی به خواهش مادر و خواهرش بازگشت، به دستور رئیس ولسیها کشته شد. کتاب تراژدی کوریولانوس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم: کتاب تراژدی کوریولانوس برای طرفداران آثار شکسپیر جذاب و خواندنی است. افرادی که به ادبیات انگلیسی و ژانر تراژدی علاقه دارند، تراژدی کوریولانوس را دلچسب مییابند. دربارهی ویلیام شکسپیر: ویلیام شکسپیر (۱۵۶۴ - ۱۶۱۶) بازیگر، شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که او را بزرگترین نویسنده انگلیسی زبان میدانند. شکسپیر هم از نظر نمایشنامهها و هم از نظر تاثیری که روی ادبیات انگلیسی داشت بینظیر و مشهور است. به طوری که شعرها و نمایشنامههای او کلمات و اصلاحات زیادی را به زبان انگلیسی اضافه کرده است. اغلب آثار او شهرت زیادی کسب کردند و در سراسر جهان روی صحنه اجرا شدند. شکسپیر در اولین اجرای مکبث، خود به روی صحنه رفت و در ان نمایش بازی کرد. آثار بسیار زیادی از او مانند: مکبث، اتللو، رومئو و ژولیت، هملت، رویای شب نیمه تابستان، شاه لیر، تاجر ونیزی و تیمون آتنی به فارسی ترجمه شدهاند. جالب است بدانید که او علاقهای به نگه داشتن آثارش نداشت و تمام نمایشنامه و شعرهایش بعد از مرگ او چاپ و منتشر شد. جملاتی از کتاب تراژدی کوریولانوس رومی اول: ما را قاذورات دانند، حال آنکه پاتریسیها قدرقدرتاند؛ تتمه و اضافاتشان درست و بسنده میآیدمان. اگر آنچه زیادتشان باشد و رو به فساد ننهاده باشد بر ما ارزانی دارند، گمان میبریم کز سر لطف و عنایت دستگیرمان شدهاند، حال آنکه بسی بار خاطرمان میپندارند. نزاری و فلاکتی که ما را دامنگیر شده، این اندامهای نحیف و نزار، به افزونی و وفور نعمتشان مبدل گشته؛ رنج ما گنج ایشان شده. برخیزید تا عقدهٔ خود را با بیغالهای خویش فرو نشانیم، پیش از آنکه خیشوار پشت خم کنیم؛ خدایان شاهدند که حرفهایم برآمده از ولع جوع است نه شهوت انتقام. رومی دوم: خواهان آناید که دادِ خود خاصه از کایوس مارتیوس بستانید؟ غوغا: آری، آری، نخست از وی. او همان سگی است که به جان عوام افتاده. رومی دوم: آیا آگاهاید او چه خدمتها به وطن خویش کرده است؟ رومی اول: نیک آگاهام، تا حدی که راغبام نویدشان را به گوش همگان برسانم. اما او پاداشی جز عُجب و نخوت را خوش نداشته است. رومی دوم: نه، از سر سعایت و بدسگالی سخن مگویید. رومی اول: من میگویم هر خدمتی که تا به امروز کرده، نه فقط محض نامجویی بوده، که مردمِ مُدارامدار بر آناند به حب وطن، کسب رضای مادر (۵) و اندکی هم محض نشاندن عطشِ تفاخر نسبت دهندش، که غرور و تفاخرش به رفعتِ عالیترین فضایل اوست. رومی دوم: در مذمت آنچه سخن میگویی که در سرشت وی نگاشته شده و بالتبع او را بر آن حرجی نیست. حریص و پُرهوس خواندنش، به هر تقدیر ناصواب است. رومی اول: به هر تقدیر و تدبیر، عاری از زشتکاریهایش نخواهد شد. این شخص عیوبی دارد که از اندازه بیرون شده و تکرارشان مایهٔ آزار همگان
دانلود کتاب